یکشنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۹۱

کاهش صادرات آلمان به کشورهای حوزه یورو


منبع: روزنامه آلمانی زود دویچه چایتونگ Süddeutsche Zeitung
ترجمه و توضیحات: اکبر تک دهقان
21 مرداد 1391- 11 اوت 2012
در ماه مه سال جاری، حجم صادرات آلمان، به یک رکورد دست یافت. اما اکنون یکی از مهمترین بازارهای کالاهای صادراتی آلمان، تضعیف میشود: کشورهای بحران زده حوزه یورو، کالاهای کمتری از آلمان میخرند. این مشکل میتواند تشدید شود، اگر صنایع اسپانیا همچنان تحت فشار (بحران مالی) قرار داشته باشند.
-------
اقتصاد صادراتی آلمان، که تاکنون خود را در جریان بحران یورو، نسبتاً مقاوم نشان داده بود، در ماه ژوئن مجبور به تحمل یک عقبگرد گشت. بنا به اعلام اداره آمار آلمان، صادرات این کشور در ماه ژوئن نسبت به ماه مه- با لحاظ ویژه گیهای تقویمی و فصلی-، 1،5% کاهش یافته است.

آمارگران اداره آمار مقادیر مطلق معاملات تجاری را، از ویژه گیهای تقویمی و فصلی " پاک " میکنند. برای مثال، وقتی یک ماه، دارای روزهای کار بیشتری است، این تفاوت با ماه قبلی، حجم بزرگتری از معاملات را بدنبال می آورد. تنها پس از لحاظ تفاوت فوق، مقادیر باقی مانده قابل جمع میگردند. با این توضیح، صادرات آلمان در ماه ژوئن، در سطح 92،3 میلیارد یورو قرار داشت، در حالیکه این در ماه مه، میزان 93،7 میلیارد یورو را بالغ می گشت.

عقبگرد فوق به این ترتیب، در سطح بالایی ( نسبت به اقتصادهای دیگر)، شامل آلمان میگردد. در مقایسه با همین ماه در سال گذشته (هرچند)، صادرات آلمان ( بطورکلی) 7،4% افزایش داشت.

بدون وجود بحران یورو، افزایش صادرات آلمان، میتوانست بازهم بیشتر شود؛ از آنجا که صادرات آلمان به کشورهای این حوزه، آشکارا و به میزان 3،0% تنزل کرده اند. برخلاف این، صادرات آلمان به کشورهای دیگر اروپایی و بقیه جهان، افزایش یافته، و بخشی از خسارت ناشی از کاهش صادرات به حوزه یورو را جبران نموده اند. به اینوسیله، کشورهای خارج از حوزه یورو، قادر میشوند، از کشورهای حوزه یورو بعنوان مهمترین شرکای تجاری آلمان، سبقت بگیرند؛*1 در ماه مه سال جاری، هنوز وضعیت عکس مورد فوق بود. اگر کشورهای اروپای متحد را به حوزه یورو و غیریورو تقسیم نکنیم، در اینصورت، در یک مقایسه درازمدت، کشورهای خارج از اروپای متحد، طی مدت زمان طولانی تری، مشتریان کالاهای آلمانی بوده اند.*2

اقتصاددانان، آمار جدید از آلمان را بمثابه علامتی ارزیابی میکنند، که بحران یورو بطورفزاینده و با قدرت بیشتری، بر بزرگترین اقتصاد حوزه یورو اصابت میکند. یکی از کارشناسان مؤسسه سرمایه گذاری سیتی گروپ Citigroup در آلمان، در این رابطه میگوید: " تقاضای بازار( برای کالاهای آلمانی)، بویژه تقاضا از کشورهای حوزه یورو، در ماههای آتی تنزل پیدا میکند. با این وجود، ما از این موضع حرکت میکنیم، که صادرات آلمان در سال جاری،( در مجموع) افزایش خواهد یافت. تضمین کننده این ( افزایش صادرات)، بالارفتن قدرتمند تقاضا از کشورهای خارج از اروپا، و بویژه از کشورهای جدید صنعتی [ " در آستانه توسعه یافتگی"] است. کارشناس دیگری از دکا بانک Dekabank، کمتر از سخنگوی فوق خوشبین است. از دید او، در روند رشد گلوبال( برای صادرات آلمان)هم، مشکلاتی وجود دارند. در موضوع اطمینان به وضعیت تاکنونی صادرکننده گان آلمانی در جهان، لااقل نشانه هایی از تضیعف گذرا بچشم میخورند.

اسپانیا صرفه جویی میکند، و فرانسه در برابر رکود اقتصادی قرار دارد

اطلاعات جدیدی از حوزه یورو، واقعه مشابهی را بیان میکنند. دولت اسپانیا برای ماه ژوئیه، از کاهش ( حجم تولید ناخالص داخلی) معادل6،3% نسبت به زمان مشابه سال قبل، اطلاع میدهد. این تنزل، بمیزان ماه مه سال جاری است. ماهها است، که سیرنزولی تولید صنعتی اسپانیا شتاب میگیرد. بخش اقتصاد اسپانیا، از فوریه سال 2011، دیگر رشدی نداشته است.

در حالیکه تولید اقتصادی اسپانیا کمتر میشود، دولت این کشور سیاست صرفه جویی ( در هزینه های دولتی) را تشدید میکند. در واقع بعنوان آخرین اقدام دولتی پیش از شروع تعطیلات تابستانی، دولت اسپانیا در هفته گذشته، طرح بودجه جدید را معرفی کرد. در طرح فوق، کاهشهای بازهم جدیدتری پیش بینی شده اند: تا سال 2014، بایستی مجموعاً 102 میلیارد یورو، ( در هزینه های دولتی) صرفه جویی شوند. پیش از این و در ماه ژوئیه، دولت ماریانانو راجوی Mariano Rajoy، اقدامات صرفه جویانه ای معادل 65 میلیارد یورو را تصویب کرده بود. علیه این اقدامات، مردم دست به اعتراضات شدیدی زدند. در این میان، بهره درخواستی برای اوراق قرضه دولتی 10 ساله اسپانیا، روز چهارشنبه مجدداً نرخ 7% را پشت سر گذاشت. این میزان از بهره برای دریافت وام، در درازمدت، برای تأمین مالی دولتی، غیرقابل تحمل محسوب میگردد.

هرچند فرانسه نظیر اسپانیا در بحران عمیقی قرار ندارد، علیرغم آن این کشور هم، از طریق یک رکود اقتصادی کوچک تهدید میشود. بانک مرکزی فرانسه در تابستان، سرازیری خفیفی را برای وضعیت اقتصادی ( آتی) این کشور، پیش بینی میکند. نظرخواهی این بانک از میان شرکتها نشان میدهد، که هم در صنایع و هم بخش خدمات، فضای فعالیت اقتصادی این کشور در ماه ژوئیه، تیره تر شده است. بانک مرکزی فرانسه منطبق با نتایج این نظرخواهی، پیش بینی خود از شاخص وضعیت اقتصادی پیش رو را پایین آورد: حجم تولید ناخالص داخلی فرانسه در فاصله ژوئیه و سپتامبر، بمیزان 0،1% در مقایسه با سه ماهه گذشته، کمتر خواهد شد. به اینترتیب، دوره کسادی اقتصادی در دومین اقتصاد نیرومند حوزه یورو، طولانی تر از آنچه انتظار میرفت، ادامه خواهد یافت.*3 اداره آمار فرانسه در اواخر ماه ژوئن، برای سه ماهه سوم سال، هنوز افزایش 0،1% ( تولید ناخالص داخلی) را پیش بینی کرده بود. این پیش بینی، پس از توقف رشد اقتصادی در اولین و تخمیناً در دومین ربع سال، صورت میگرفت. آمار چگونگی میزان تولید ناخالص داخلی برای سه ماهه اول سال، باید در هفته آتی منتشر شود.
----------------------
توضیحات
*1- واقعاً که این نوع بیان، نمونه روشنی از طرز فکر آلمانی است! نویسنده میگوید: صادرات آلمان در ماه ژوئن سال جاری نسبت به ماه مه کاهش داشته، و این ناشی از کاهش صادرات این کشور به حوزه یورو است. در مقابل آن اما، در همان دوره، صادرات آلمان به کشورهای اروپایی غیرحوزه یورو، افزایش داشته است. سپس نتیجه میگیرد: به این ترتیب، در رقابت میان کشورهای حوزه یورو و غیرحوزه یورو، برای اینکه هر چه بیشتر کالاهای آلمانی وارد کنند! حوزه غیریورو از حوزه یورو سبقت گرفته است!!! اگر از خودگنده بینی ارزان آلمانی، بعنوان خودگنده بینی نوع "خرمرد رندانه" نام ببریم، مسلماً اغراق نکرده ایم.
*2- به زبان اشاره یعنی، بجای تمرکز بر بازار کشورهای حوزه یورو، بهتر است، بعنوان یک استراتژی درازمدت، بر کشورهای خارج از اروپای متحد، بعنوان مشتریان کالاهای آلمانی، متمرکز شویم.
*3- خوشمزه گی روشنفکرانه! اصل جمله باید اینگونه ترجمه شود: " به این ترتیب، مسافت تشنگی ( طی تابستان) در دومین اقتصاد بزرگ حوزه یورو، طولانی تر از آنچه انتظار میرفت، خواهد شد"

بدلیل اینکه امکان بروز یک رکود اقتصادی کوچک در فرانسه، به تابستان و ماههای اوت و سپتامبر مربوط است، نویسنده بامزه، آن را به دوره طولانی تر شدن دوره بی آبی در تابستان تشبیه میکند، تا با این نوع نگارش، برای خواننده منتقد اندکی انبساط خاطر فراهم گشته، از کلکهای توصیه شده برای افزایش صادرات آلمان دلخور نشود!
-----
پیرامون مقاله بالا
مقاله، موضوع راه چاره برای افزایش صادرات آلمان را، بعنوان محتوای اصلی بحث قرار داده است. آنجا که به وضعیت اسپانیا و فرانسه اشاره میکند، این تنها برای اثبات این تز است، که باید بر بازارهای خارج از اروپا متمرکز شد. این درک از اقتصاد در آلمان، همان خودآگاهی هر آلمانی، بویژه کارگران آلمانی است!

نویسنده برای اثبات درستی این نظر، اطلاعاتی از گذشته را، که گویا طی زمانی طولانی، صادرات آلمان به کشورهای خارج از اروپا، نسبت به صادرات به کشورهای اروپای متحد در مجموع بیشتر بوده است، نقل میکند. این نگاه به موضوع اما فراموش میکند، که سرعت رشد اقتصادی در کشورهای خارج از اروپا، نظیر چین، روسیه، هند، آسیای جنوبی و آمریکای لاتین، مداوماً شتاب گرفته، بخش بزرگی از آنها، خود به صادرکننده گان مهمی مبدل میشوند. از این رو، در آینده ای چه بسا نزدیک، تراز تجاری آلمان در معاملات با کشورهای فوق، میتواند حتی منفی شود- لااقل به این سمت گرایش دارد.

موضوع چشمگیر دیگر، اعتراف به این حقیقت است، که نه فقط اسپانیا و ایتالیا، بعنوان اقتصادهای چهارم و سوم در حوزه یورو، دچار بحران شده اند، بلکه علائم بحران در اقتصاد دوم حوزه یورو، یعنی فرانسه هم- هرچند در اشکال خفیف-، ظاهر شده است. از این رو، افسانه لزوم بکارگیری سیاست اقتصادی دلخواه آلمان، یعنی کاهش مداوم خدمات اجتماعی، با هدف تقویت قدرت سرمایه حوزه یورو در مقابل کانونهای دیگر سرمایه در جهان، دیگر کار آیی سابق را نمی تواند داشت باشد.

موضع این مقاله هر چند هنوز در آغاز، اما بیانگر گرایشی در جامعه آلمان است: که ظرفیتهای بازارهای حوزه یورو، حتی بازارهای اروپای متحد برای جذب کالاهای آلمانی، در حال پایان یافتن است. از این رو، رجوع به بازارهای کشورهای جدید صنعتی در خارج از اروپا، باید اهمیت درجه اول را در استراتژی اقتصاد متکی بر صادرات آلمان، کسب کند.

این موضع اما غیرمستقیم به این معنا است، که دیگر نیازی به تقویت و تحکیم اقتصادهای کشورهای حوزه یورو، از طریق کمکهای سنگین آلمان وجود ندارد. از آنجا که اساساً اسرار آلمان به رواج پول واحد یورو هم، هدفی جز استفاده تا به آخر از ظرفیتهای بازارهای اروپایی، برای صدور هرچه بیشتر کالاهای آلمانی، نداشت. حال که چشم انداز به انتها رسیدن این ظرفیتها نمایان میشوند، چه بسا بهتر است، به ترتیبی به عمر پول یورو هم خاتمه داده شود!
-----
مقاله، بدون نام نویسنده، یعنی بیان موضع روزنامه است.
عناوین اصلی: صنایع اسپانیا همچنان رنج میبرند. بحران یورو، قدرت اقتصاد صادراتی آلمان را کاهش میدهد
تاریخ انتشار: 8 اوت 2012- 18 مرداد 1391
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



دوشنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۹۱

نظرات اقتصاددان، پاول کروگمن، پیرامون بحران یورو


منبع: وبسایت کانال اول تلویزیون آلمان ARD
ترجمه و توضیحات: اکبر تک دهقان
15 مرداد 1391- 5 اوت 2012
در متن بحران مالی، دولت آلمان سیاست خود را بر بودجه متوازن و هزینه های کمتر، قرار داده است. از نظر پروفسور کروگمن Paul Krugman، این یک تصمیم نادرست است. او در مصاحبه ای با کانال تلویزیونی اول آلمان " آ. ار.د. ARD " میگوید: هرچند که آلمان در ایجاد بحران مالی مقصر نیست، اما مانع از آن میشود، که دولتهای بحران زده، از طریق صادرات تجدید قوا کنند.
-------
سوال: در اروپا همه از قصد بانک مرکزی اروپا صحبت میکنند، که هر کاری انجام گیرد، تا یورو نجات پیدا کند. خرید اوراق قرضه های دولتی کشورهای تضعیف شده نظیر ایتالیا و اسپانیا از سوی بانک مرکزی اروپا اما، بحث برانگیز باقی می ماند. دولت آلمان بتازه گی مخالفت خود را با این طرح، اعلام کرده است. نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا استراتژی ماریو دراغی Mario Draghi، رئیس بانک مرکزی اروپا، درست است؟

کروگمن: در واقع ما نمیدانیم، استراتژی او دقیقاً چگونه است. او میگوید، میخواهد دست به هر کاری بزند، تا یورو را نجات دهد، اما او روشن نکرد، در جزئیات چه تصوری ( از حل بحران) دارد. او به این اشاره کرد، که خرید اوراق قرضه های دولتی کشورهای اروپای جنوبی، یکی از این اقدامات خواهد بود. این البته، یک پیش شرط ضروری است، اگر کسی بخواهد یورو را نجات دهد. من فکر میکنم، این بتنهایی کافی نیست. این فقط یک گام اولیه است. اما ( اگرهمین گام اولیه) برداشته نشود، نجات یورو بزحمت ممکن است. پاسخی که در این رابطه از آلمان آمد، تا حدی غیرقابل درک بود.

سوال: از نظر شما، چه کسی ( موضع) خود را به کرسی خواهد نشاند؟

کروگمن: دراینجا مسئله یک بیلیون یورو مطرح است. ما نمیدانیم(چه خواهد شد). دو سناریو موجود است: یا آلمان می پذیرد، که همه امکانات مورد استفاده قرار گیرند، تا یورو نجات پیدا کند، و یا اینکه به شکست یورو تن داده میشود. هر دو سناریو، غیرواقعی هستند، با این وجود، یکی از آنها واقعیت پیدا خواهد کرد. فقط من نمیدانم، کدامیک. هیچکس نمیخواهد، طرفی باشد، که موجب شکست یورو میشود. این ترس میتواند یک سلاح مؤثری، برای مثال در دست ماریو دراغی باشد. او میتواند به آلمانیها بگوید: " آقایان واید من Weidmann و شویب له Schäuble، آیا شما میخواهید کسانی باشید، که پروژه اروپا را به شکست کشاندند؟" *1

تغییرموضع بعنوان مدافع یورو

سوال: در دهه 90 شما یکی از بزرگترین مرددین نسبت به یورو بودید. شما گفته بودید: اگر( یک اتحاد سیاسی بنام) "کشورهای متحد اروپا" بوجود نیاید، پس یک ارز مشترک هم نباید وجود داشته باشد. امروز اما از یورو دفاع میکنید، و نمیخواهید که یورو به شکست کشیده شود. چرا اینهمه به آن وابسته شده اید؟

کروگمن: از آنجا که یورو، بهرحال به جریان افتاده، اگر از هم بپاشد، عواقب منفی بسیاری خواهد داشت - و این عواقب، سالهای طولانی ادامه خواهند یافت. مردم بدهکار شده اند؛ حال بر سر این بدهکاریها چه خواهد آمد، اگر دیگر یورو وجود نداشته باشد؟ تنشهای شدید و به احتمال زیاد، رکود اقتصادی سختی، میتوانند از نتایج شکست یورو بحساب آیند.

مهمتر اما: در موضوع " پروژه اروپا "، همواره ( موضوعاتی) بیش از مسائل اقتصادی مطرح بود. ادغام اقتصادی اما میبایستی در معنای وسیع تر، تنها پایه ای برای ادغام سیاسی تنگاتنگ، برای دموکراسی و صلح گردد. اگر یورو از بحران کنونی نجات پیدا نکند، این " پروژه اروپایی" بی اعتبار میشود. اگر من بتوانم ساعت را به سال 1992 عقب بکشم، در لحظه امضاء قرارداد ماستریخت، با عجله به درون سالن دویده و خواهم گفت: " این کار را نکنید!" اما از آنجا که یورو بهرحال به جریان افتاده است، دست به هر کاری خواهم زد، تا آن را نجات دهم.

سوال: آیا نمیخواهید بعضی مواقع بگویید: "من به شما هشدار دادم، شما اما نمیخواستید به من گوش کنید- و امروز نتایج منفی آن را می بینید؟"

کروگمن: در آنموقع، دیگران در انتقاد خود، از من خیلی تندتر بودند. مسلماً من بعنوان یک اقتصاددان میتوانم بگویم: پیشگویی های ما، که یورو بعنوان یک ارز واحد اروپایی، مناسب نیست، درستی خود را نشان دادند. اما اینهم روشن شد، که اوضاع میتواند خیلی بدتر از آن شود، که ما فکر میکردیم. حال این دلسرد کننده است، از آنجایی که 20 سال قبل، خطرات این اقدام، نسبتاً روشن بودند. تصمیم سران اروپا، که هشدارها را نادیده بگیرند، و خود را بر جنبه های مثبت موضوع متمرکز کنند، حال نتایج خود را ببار آورده است. سوال کنونی این است: حال چه باید کرد؟ من فکر میکنم، این یک اشتباه وحشتناک خواهد بود، اگر همه تلاشهای ضروری برای نجات یورو صورت نگیرند.

سوال: اخیراً شما گفته اید، ( وضعیت ) اسپانیا، تجسم ( وضعیت) بحران یورو است. فکر میکنید، اسپانیا به یک بسته کمک جدید نیاز دارد؟

کروگمن: اسپانیا کمتر از هرچیزی، به بسته کمکی نظیر مورد یونان نیاز دارد. این بسته در انتها، به یونان هم کمک زیادی نکرد. مشکل اسپانیا، مسئله بدهیها نیست، که میزان آن هم اصلاً خیلی زیاد نیست. اسپانیا یک پیش بینی توسعه اقتصادی غیرواقعی ایجاد کرده، و این بنوبه خود، خطر بزرگی برای بدهکار شدن این کشور است. این کشور باید قبل از همه مانع شود، که بهره بانکی افزایش یابد. باید از وقوع یک بحران قرض بلاواسطه، ممانعت بعمل آید، و در اینجا امیدواری(به توانایی حل بحران این کشور هم) لازم است. برای اسپانیا باید این امکان فراهم شود، که با صادرات کالا، باز هم روی پای خود بایستد. در انتها، این کشور در هر دو مورد (کاهش بهره بانکی و افزایش صادرات)، به کمک بانک مرکزی اروپا نیاز دارد. بانک مرکزی اروپا، باید نرخ بهره را در محدوده معینی نگهدارد؛ این از طریق خرید اوراق قرضه دولتی ( اسپانیا ) عملی است. و بانک مرکزی اروپا، باید یک سیاست قدرتمند گسترش(حوزه تأثیر خود) برای کل اروپا را در پیش بگیرد- این به اسپانیا امکان خواهد داد، بتدریج به حرکت درآید. بتنهایی، یک قرض جدید به دولت اسپانیا، مشکل را حل نخواهد کرد. ما این را پیش از این هم دیده ایم. این موقعی بود، که بازارها علیه اسپانیا ( با خودداری از تأمین قرض مناسب) وارد عمل شدند؛ با اینکه این کشور، اولین وام را با نرخ بهره اندک دریافت نموده بود.

سوال: آیا یونان را در آینده در چهارچوب حوزه یورو می بینید؟

کروگمن: تصور این خیلی مشکل است. کشور بشدت بدهکار است، و یونانیها با موضوع قابل اعتماد بودن (خود)، مشکل دارند؛ از آنجا که عمکردشان مثبت نبود. هرچند از مدتی قبل، دست به تلاشهای بسیاربزرگی زده اند، اما برای آنها بسیار مشکل خواهد بود، دوباره در مسیر درست قرار گیرند. شاید ده درصد امکان داشته باشد، که راهی پیدا شود، که یونان در حوزه یورو بماند. شاید هم برای همه طرفین بهتر باشد، که یونان از حوزه یورو خارج شود، حتی وقتی که ( این راه حل)، در آغاز میتواند بسیار دردناک باشد. با این وجود، معضلات(بحران یورو) اما، حل که نمیشوند. یورو میتواند خروج کشور کوچکی نظیر یونان را که از اول هم، نباید در حوزه یورو پذیرفته میشد، تحمل کند. اما خروج اسپانیا و ایتالیا، دیگر برای یورو قابل تحمل نخواهد بود. از این رو، باید یک دیوار آتش بالا آورد، و این هزینه خیلی زیادی خواهد داشت.

سوال: به این ترتیب شما امیدتان را برای یونان از دست داده اید؟

کروگمن: من هرگز واقعاً یه این اعتقاد نداشتم، که یونان ( در ماندن در حوزه یورو)، موفق خواهد شد. از اول، آمار و ارقام، این را نشان نمی دادند. من در این نگرش تنها نیستم. بسیاری از ما در این میان پذیرفته اند، که یونان از دست رفته است- حداقل در چهارچوب حوزه یورو. برای حفظ یونان درحوزه یورو، اقداماتی بیش از حد(ممکن)ضروری هستند، که هیچ کشوری قادر نیست، از عهده آنها برآید.

سوال: از نظر شما، خروج یونان چه زمانی اتفاق می افتد؟

کروگمن: یونان به سقوط خیلی نزدیک شده است. یونانی ها هم اینک، ضرب المثل وار: از دست به دهان زندگی میکنند. آنها مداوماً به قرضهای جدید وابسته هستند. از این رو، اگر قسمت بعدی قرض(از سوی ترویکا) واریز نشود، این کشور ممکن است، طی چند هفته روشکست شود. بمحض اینکه، بانک مرکزی اروپا، دیگر وامی به بانکهای یونانی نپردازد، میتواند یک بحران بانکی ظهور کند: ( از آنجا که) بانک مرکزی اروپا، دیگر اوراق قرضه دولتی یونان را بعنوان ضمانت ( برای دریافت وام توسط یونان از بانکهای بین المللی)، قبول نمیکند. تنها پولی که یونان فعلاً بدست می آورد، به بانک مرکزی یونان واگذار میشود، که این بانک نیز آن را در اختیار بانکهای دیگر قرار میدهد. و وقتی که بانک مرکزی اروپا اعلام کند، که این دیگر ادامه نمی یابد، همه چیز به پایان میرسد. و یا اینکه، شاید چند ماهی تحمل میکنند و سپس دوباره یک انتخابات برگزار خواهد شد. بعد هم رأی دهنده گان، این سیاست ویرانگرانه را، به حساب احزاب میانه رو خواهند گذاشت. در این حالت، یک ائتلاف چپ شکل میگیرد؛ چیزی که در انتها به خروج یونان از حوزه یوور خواهد انجامید. من تعجب خواهم کرد، اگر یونان در سال آتی، هنوز در حوزه یورو حضور داشته باشند.

درک شرایط دشوار آنگلا مرکل

سوال: ما روزی تعیین کننده در آلمان، یعنی روز 12 سپتامبر را درپیش داریم. در این روز، دادگاه قانون اساسی آلمان، پیرامون قرارداد "مکانیزم ثبات مالی اروپا ESM" تصمیم میگیرد.آیا با این موضوع آشنا هستید؟ و خانم مرکل، حال باید چه راهی را در پیش بگیرد؟

کروگمن: من برای موضع خانم مرکل احترام زیادی قائل هستم. بنظر من، او مسئول بحران کنونی نیست. آنگلا مرکل در لابلای منطق بیرحم بحران از یک طرف و سیاست آلمان از طرف دیگر، به دام افتاده است. دو امکان در اینجا وجود دارد: یا خانم مرکل اقداماتی را که برای نجات یورو ضروری هستند، می پذیرد؛ که در این صورت این، برای موقعیت او زیانبار است. و یا اینکه، یورو از هم می پاشد، در این حالت هم، شرایط برای خانم مرکل همان خواهد بود. من اما امیدوارم، که او راهی پیدا کند، تا قبل از همه، به دراغی Draghi رئیس بانک مرکزی اروپا، یک علامت چراغ سبز بدهد. من اما همچنین نمیخواهم، در جلد دادگاه قانون اساسی آلمان بروم. این هم امکان دارد، که قضات دادگاه قانون اساسی در انتها، یورو را ملغی کنند- که به این طریق هم، کسی مجبور به پذیرش مسئولیت ( شکست) آن نخواهد شد.

سوال: شما آنگلا مرکل را بشدت مورد انتقاد قرار دادید، چونکه او در این وضعیت بحرانی، سیاست صرفه جویی اقتصادی را در پیش گرفته است. راه حل آلترناتیو، چه میتواند باشد؟

کروگمن: در آلمان پیرامون اقدامات صرفه جویانه، بیشتر حرف زده می شود، تا اینکه در واقعیت هم به آن عمل شود. کاهش بودجه ها در آلمان نسبتاً ناچیز هستند. این( بحثهای صرفه جویی)، عمدتاً سخنوری هستند، تا سیاست. در مقایسه با آلمان، در آمریکا حتی، پرداختهای دولتی، خیلی بیشتر کاهش یافتند. ما کارمندان دولتی زیادتری را از کار اخراج کردیم، کاری که در آلمان انجام نگرفته است. آلمان درست در شرایطی که اروپا در این وضعیت اضطراری قرار دارد، تلاش میکند، کسربودجه ساختاری خود را کاهش دهد. همین که آلمان اساساً در چنین شرایطی دست به این اقدام می زند، خود، یکی از علل اصلی بروز وضعیت فلاکت بار ( کنونی) برای اقتصاد اروپا است.

وضعیت دشوار ( کشورهای) پیرامون در حوزه یورو

سوال: چه کشورهایی تحت سیاست صرفه جویی آلمان، شرایط سختی را تحمل میکنند و عواقب آن چیست؟

کروگمن: معضل اصلی این است: حباب ترکیده، اما سیاست مالی منطبق برای اینکه،( به این دلیل) توازن ایجاد کند، وجود ندارد. همه کشورهای واقع در مرزهای خارجی اروپا- اسپانیا، ایتالیا، پرتقال، یونان و تا حدی هم ایرلند و کشورهای بالتیک، نیازمند کشورهایی هستند، تا به آنها کالا صادر کنند. این کشورها، نیازمند یک اقتصاد قوی تری در مرکز اروپا هستند. اما از آنجا که آلمان محتاط و صرفه جو است، برای کشورهای فوق غیرممکن میشود، تا با اتکاء به خود از این بحران خارج شوند.

سوال: پس اروپا بیشتر به برنامه های رشد اقتصادی نیازمند است؟

کروگمن: به وضعیت اسپانیا فکر کنید. این کشور، هسته اصلی مسئله است. اسپانیا، یک دوره جهش اقتصادی بخود دید، که بر رشد بادکنکی بخش املاک و مسکن متکی بود. این بادکنک امروز ترکیده، و این کشور با بیکاری گسترده مواجه شده است. حال چگونه باید محل کار ایجاد شود؟ برای چنین تغییری، یک چرخش(اقتصادی) ضروری است. آنها باید کسری تجاری خود را کاهش دهند و در صنایع تکمیلی رشد کنند. این تنها از طریق صادرات ممکن است، از آنجا که تقاضای بازار داخلی ضعیف است. اما بدون وجود اقتصادهای بسیار نیرومند در کشورهای اطراف، چگونه میتوان صادرات آنها را تقویت کرد؟

به نحو خاصی[ یک جورهایی!!]، وضعیت کنونی بامزه است، به این دلیل که آلمان در موقعیت خوبی، قرار گرفته است. این کشور، دراواخر دهه 90 میلادی، در کسادی بازار فرو رفته بود. سپس واحد پول مشترک یورو شکل گرفت، و در اروپای جنوبی رشد اقتصادی چشمگیری به جریان افتاد. این شرایط، به رونق صادرات آلمان ( به این کشورها) کمک کرد. آلمان به این ترتیب، توانست دوباره تجدید قوا کند. علیرغم اینکه، این موفقیت بدون رشد سریع اقتصادی در اروپای جنوبی غیرممکن بود، با این حال در آلمان اینطور فکر میکنند، که این جهش را بتنهایی به سرانجام رساندند. حال باید، اوضاع عکس مورد فوق ایجاد شود:

ما امروز به یک جهش اقتصادی در شمال اروپا نیاز داریم، تا به این وسیله، اروپای جنوبی با افزایش صادرات به کشورهای شمال اروپا ( قبل از همه آلمان)، بر بحران کنونی خود غلبه کنند. از همین رو، برنامه صرفه جویی اقتصادی کنونی( در اروپا ) که از سوی آلمان تحمیل شده، یک معضل بزرگ برای اروپا است. اما بانک مرکزی اروپا هم باید بپذیرد، که نقش مهمی بازی میکند- اگر موضوع بر سر آن است، که اقتصاد اروپا به سوی رشد جهت گیری کند؛ رشدی که لااقل اندکی تورم زا است.

مسئولیت را فقط بر گردن بازارهای مالی نگذاریم

سوال: سیاستمداران چگونه قادرند بازارها راکنترل کننند؟

کروگمن: در این رابطه، من به ترکیبی از نظرات باور دارم. معاملات بانکی باید بیشتر( از سوی دولتها ) تنظیم گردند. فکر مالیات بر معاملات بورسی و بین بانکی Transaktionssteuer، که از آن طریق، سرمایه های بزرگ، تحت کنترل قرار گیرند، چیز بدی نیست. اما این نادرست است، اگر معضلات کنونی اروپا را بر سر بازارهایی که دیوانه وار عمل میکنند، سرشکن کنیم. وقتی که بازارهای مالی از قرض دادن به یونان طفره میروند، این دلیل معینی دارد. بازارهای مالی مدتها پیش از دولتها فهمیدند، که امکانات موفقیت یونان چگونه است؟ حتی در مورد اسپانیا، این قابل درک است، که بازارها یک امتیاز ویژه طلب کنند؛ از آنجا که امکان دارد، اوراق بهادار دولتی اسپانیا، روزی مشمول بخشودگی گردند. سیاستمداران اروپایی به این تمایل دارند، اعلام کنند، که سیاستهای آنها درست بوده، و کارکردی مثبت خواهند داشت، و این بازارها هستند، که بد عمل میکنند. من فکر میکنم اما، که اثبات این خیلی ساده است، که در این مورد، کارکرد بازارهای مالی درست است.

سوال: چرا سیاستمداران اروپایی، از کشمکش با عرصه مالی کنار میکشند؟

کروگمن: من فکر میکنم، سیاستمداران اروپایی، آنقدر که آمریکایی ها از عرصه مالی تأثیر میگیرند، تحت تأثیر این عرصه قرار ندارند. اما آنها [ اروپایی ها] در هیچ رابطه ای پیگیر نبودند. چرا ما باید توقع داشته باشیم، که آنها در رابطه با صنعت مالی پیگیر هستند؟ من در ملاقاتهای متعددی، با بسیاری از بانکداران از وال استریت و لندن شرکت کرده ام. آنها [ مدیران بازارهای مالی] میتوانند، خیلی قانع کننده و تأثیرگذار باشند. حتی وقتی انسان میداند، که این مدیران، اقتصاد جهان را بر روی سر قرار داده اند، بازهم خیلی مشکل است، که کسی تحت تأثیر این افراد ثروتمند و زرنگ و خوش پوش قرار نگیرد.
----
در معرفی پاول کروگمن

پروفسور پاول کروگمن Paul Krugman ، یکی از تأثیرگذارترین اقتصاد دانان معاصر، محسوب میگردد. او در دانشگاه پرینستون آمریکا تدریس میکند، و در ابتداء، بعنوان کارشناس تجارت خارجی مشهور شد. پاول کروگمن، برای پژوهشهای خود در این رابطه، در سال 2008، جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد.

این استاد 59 ساله، علاوه براین، مدت طولانی است، که پیرامون موضوع بدهیهای دولتها و مسائل ارزی فعالیت میکند. مشهور شدن وسیع پاول کروگمن در افکار عمومی، ناشی از مخالفت شدید او با سیاست اقتصادی جورج دبلیو بوش، بود. در جدیدترین کتاب خود، " بحران را فراموش کنید! اکنون به چه دلیلی، بایستی پول خرج کنیم"*2، به موضوع بحران بین المللی مالی میپردازد.
----
توضیحات

*1- ینز واید من Jens Weidman، متولد سال 1968، و از اول ماه مه سال 2011، رئیس بانک مرکزی آلمان است. او تاکنون جوان ترین فرد در این پست است.
ولفگانگ شویب له Wolfgang Schäuble وزیر امور مالی آلمان، متولد 1942، سیاستمداری کهنه کار از حزب دموکرات مسیحی، و از سال 2009 درکابینه آنگلا مرکل، وزیر امور مالی است. برای بسیاری او صحنه گردان اصلی کابینه است. از سال 2005 تا 2009 هم، وزیر کشور آلمان بود. او حتی قبل از ادغام جمهوری دموکراتیک آلمان در آلمان فدرال، از سال 1984 تا 1989، پست وزارت وظایف ویژه، همچنین رئیس اداره صدارت اعظمی آلمان را بعهده داشت. برای اولین بار بعنوان وزیر کشور، از سال 1989 تا 1991 در کابینه هلموت کول، شاغل بود. شویب له در مذاکرات اصطلاحاً " وحدت آلمان" در سال 1990، رئیس هیئت نماینده گی آلمان فدرال را بعهده داشت.
ولفگانگ شویب له، در تبلیغات انتخاباتی ماه اکتبر سال 1990، از سوی رسماً اعلام شده، " یک بیمار روانی"، مورد سوءقصد قرار گرفت. او از آن تاریخ با صندلی چرخدار حرکت میکند.
*2- در جمله نام کتاب اخیر خود، آقای کروگمن، نه آنطور که از ظاهر کلمه پیدا است، یعنی اینکه: نباید پول خرج کنیم!، بلکه در واقع عکس آن را در نظر دارد. یعنی: به چه دلایل اقتصادی، درست و ضروری است، که الان باید هزینه ها و پرداختهای دولتی را، افزایش دهیم. او خواهان سرمایه گذاریهای وسیع تر و هزینه های بیشتر از سوی دولت، بمنظور تقویت قدرت خرید جامعه، بجای سیاست صرفه جویی اقتصادی، یعنی افزایش تمرکز سرمایه در دست بانکها و کنسرنها است. مترجم، بجای کلمه "چرا"، از"به چه دلیل" استفاده کرد، تا شاید مفهوم مورد نظر مصاحبه کننده، بهتر رسانده شود.
--------
پیرامون متن مصاحبه بالا

این مصاحبه اگر در کنار مصاحبه دیگری، که چندی پیش از سوی همین مترجم منتشر شد، مطالعه شود، در این صورت، نه فقط نظرات کارشناسان اصلی در اروپا و آمریکا پیرامون بحران یورو، بلکه نظرات دولتهای آمریکا و اروپا هم در این رابطه روشن میگردد. به این نکات در مورد هر دو مصاحبه باید دقت شود:

در مطلب اول در نشانیهای زیر، یک کارشناس برجسته و استاد دانشگاه هومبولت برلین، پروفسور میشائیل بوردا Michael Burda، از موضعی لیبرال محافظه کار، و در مصاحبه با روزنامه " فرانکفورتر آلگه ماینه چایتونگ Frankfurter Allgemeine Zeitung، نظر خود را پیرامون بحران یورو توضیح میدهد. این روزنامه خود، دارای مواضعی محافظه کار لیبرال، و تأثیرگذارترین روزنامه در این چهارچوب در آلمان است. مصاحبه در روز 15 ژوئیه انجام، ترجمه آن در روز 21 ژوئیه منتشر شده است.
اروپا و"اشتراکی" شدن بدهی بانکها و دولتها
حال درست دو هفته پس از آن، کانال تلویزیونی اول آلمان ARD، که بنوبه خود تأثیرگذارترین ارگان خبری از موضعی کم و بیش سوسیال دموکرات است، دست به انجام مصاحبه با یک استاد دانشگاه آمریکایی و برنده جایزه نوبل میزند، که این کارشناس، به مواضع این رسانه و به مواضع حزب دموکرات آمریکا نزدیک است. این توضیح فقط باید نشان دهد، که انجام این یا آن مصاحبه در آلمان از سوی رسانه های معتبر و با چهره های معین، بهیچ وجه تفریحی و تصادفی نبوده، بلکه از برنامه ریزی و سازماندهی معینی تبعیت میکند. در ورای این امور، نیروهای اجتماعی و منافع گوناگونی قرار دارند، که هریک سعی میکنند، جامعه را با نظرات و استدلالهای خود تحت تأثیر قرار دهند.

آنچه که از نظرات هر دو کارشناس بر می آید، ناامیدی هر دو به امکان حفظ یونان در حوزه یورو است. در هر دو مصاحبه، آنها تلاش میکنند، همه هم و غم خود را صرف حفظ یورو کنند. کارشناسان فوق در اینجا، به مواضع دولتهای اروپایی، بویژه ماریو دراغی Mario Draghi رئیس بانک مرکزی اروپا، نزدیک هستند.

آنچه که اما بطور خاص مشهود است، تفاوت راه حل های آنها در حل بحران بدهیها، از طریق توسعه صادرات این کشورها است. پروفسور بوردا در انتهای مصاحبه خود در نشانی های بالا، از نفوذ در بازارهای " کشورهای سوم"- که آمریکا جزء این گروه است-، صحبت میکند. در حالیکه، پروفسور کروگمن، بعنوان یک کارشناس مدافع بازار داخلی آمریکا، از آلمان میخواهد، دست به فداکاری بزند، و بازار خود را به روی صادرات کشورهای بحر ان زده بازکند. در واقع، بحران یورو را به هزینه اروپا و نه آمریکا حل کند!

آقای کروگمن، هرگونه تعارفی را با دولت آلمان کنار میگذارد و اعلام میکند، بهبود وضعیت اقتصادی آلمان نسبت به دهه 90، از طریق افزایش صادرات و بویژه، نفوذ بیشتر آلمان در بازارهای اروپای جنوبی کسب شده است. در حالیکه آلمانی ها امروز ادعا میکنند، این کار را بتنهایی انجام داده اند. از این رو او توصیه میکند، که آلمان سیاست کاهش کسربودجه را کنار گذاشته، به تقویت بازار داخلی این کشور، از این طریق، میدان دادن به واردات بیشتر از اروپای جنوبی دست بزند.

بحران مالی در کشورهای حوزه یورو، روند موضع گیریها و همچنین سرنوشت احتمالی یورو، طوری پیش میروند، که با اندکی چشم پوشی از مسائل حاشیه ای میتوان گفت، راه حل پیشنهادی پروفسور کروگمن، خود را به کرسی خواهند نشاند.
------
عنوان اصلی: اقتصاد دان برجسته، مرکل را برای کنارگذاردن سیاست صرفه جویی، تحت فشار قرار میدهد.
این مصاحبه با پروفسور پاول کروگمن، در استودیوی کانال اول تلویزیون آلمان ARD در نیویورک، توسط آنیا بروکر Anja Bröker، انجام شده است.
تاریخ انجام مصاحبه و انتشار:31 ژوئیه 2012- 9 مرداد 1391
منبع:
 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



چهارشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۹۱

بحران حوزه یورو و کشاکش برای حل آن


منبع: روزنامه آلمانی " زود دویچه چایتونگ" Süddeutsche Zeitung
ترجمه و توضیحات: اکبر تک دهقان
11 مرداد 1391 – 01 اوت 2012
چه چیزی مجاز است، و بانک مرکزی اروپا، چه اقدامی باید انجام دهد، تا به کشورهای نیازمند در حوزه یورو کمک رساند؟ براساس یک گزارش، رئیس بانک مرکزی اروپا، ماریو دراغی Mario Draghi، طرحهای خود برای دخالت در بازار اوراق قرضه های دولتی را، مشخص تر میسازد. در آلمان، این موضوع مورد انتقاد قرار میگیرد. وزیر دارائی آلمان ولفگانگ شوُیب له Wolfgang Schäuble هم، چنین دخالتهایی، همینطورعقب نشینی( از سیاستهای ریاضتی) در موضوع یونان را، رد میکند. 
------ 
 براساس گزارش مجله اشپیگل der Spiegel، رئیس بانک مرکزی اروپا ماریو دراغی، قصد دارد، در نوعی تقسیم کار آتی با صندوق ثبات مالی اروپاEFSF، در بازار اوراق قرضه های دولتی، دست به دخالت بزند. بنابه این تصمیم، نهاد صندوق ثبات مالی، باید اوراق قرضه های دولتی را مستقیماً از دولتهای بدهکار بخرد. شرکت در خریدهای اصطلاحاً بازار اولیه، برای بانکهای مرکزی مجاز نیست. بانک مرکزی اروپا[ در چهارچوب طرح دراغی] بایستی از طرف دیگر، دست به خرید اوراق بهادار بانکها و یا صندوقهای سرمایه گذاری در بازار ثانویه زند، تا به این وسیله، نرخ بهره ( در بازار مالی) را پایین بیاورد. به این ترتیب، قدرت مقابله این ابزارمقابله با بحران[یعنی روش دخالت بانک مرکزی اروپا]، مضاعف میشود.
 
ماریو دراغی در روز پنجشنبه 26 ژوئیه، در کنفرانسی در لندن اعلام کرد: بانک مرکزی اروپا آماده است: " همه اقدامات ضروری را انجام دهد، تا یورو را حفظ کند". او از این طریق امیدهایی را برانگیخت، که بانک مرکزی اروپا مجدداً بنفع کشورهای درمانده ای نظیر اسپانیا، دست به خرید وسیع اوراق قرضه های دولتی خواهد زد. قصد اعلام شده او، در بازارهای مالی، عکس العملهای بسیار مثبتی را بدنبال داشت. در همان حال که بخشاً از سوی دیگران، انتقادات تندی را موجب گردید.

از آن جمله، بانک مرکزی آلمان، اظهارات رئیس بانک مرکزی اروپا را، " مسئله ساز" ارزیابی نمود. این بانک و منتقدان دیگر، بعهده گرفتن انبوه اوراق قرضه های دولتی را، نوع تأمین مالی دولتی، که برای بانک مرکزی اروپا ممنوع است، عنوان میکنند. رئیس بخش اقتصادی " کومرز بانک" آلمان Commerz Bank، در گفتگویی با اشپیگل دست به انتقاد از روش رئیس بانک مرکزی اروپا زده، آن را " برخوردی سیاسی" معرفی کرده، میگوید: بانک مرکزی اروپا در این میان، " قطعاً از حوزه وظایف واقعی خود، خارج شده است."

در آلمان از میان ائتلاف دولتی هم، تردید و مخالفت ابراز میشود. کارشناس بودجه از حزب دموکرات مسیحی CDU هم درمصاحبه با اشپیگل، مواضع رئیس بانک مرکزی اروپا را مورد انتقاد قرار داده، میگوید: " بعهده گرفتن بدهیهای دولتی، وظیفه بانک مرکزی اروپا نیست". همکار دیگر او از حزب سوسیال مسیحی بایر CSU، میگوید: " او قادر به درک این نیست، که چگونه ماریو دراغی، به ذهنیت " بیمه جامع کامل" ( اروپای ) جنوبی ها، خدمت میکند"*1 از دید او: "هیجان زده گی بازارهای مالی، خیلی سریع، میتواند به سرخورده گی مبدل شود."

وزیر دارائی آلمان انتظار ندارد، اسپانیا کمک جدیدی درخواست کند

وزیر اقتصاد آلمان فیپلیپ روسلر Philip Rösler هم، آخر هفته هشدار داد، که بانک مرکزی اروپا باید مستقل بماند، و وظیفه اصلی را از مقابل چشمان خود دور نسازد : وظیفه محوری این بانک از نظر او: حفظ ثبات ارزش پول یورو، و نه تأمین مالی بدهکاری کشورها است؛ وزیر اقتصاد در مصاحبه خود در روز شنبه 28 ژوئیه با روزنامه " نویه اُزنابروکر چایتونگ „ Neue Osnabrücker Zeitung“ اضافه کرد: " خرید اوراق قرضه های دولتی، نمی تواند یک راه حل دائمی تلقی گردد."

با توجه به گزارشهای پیرامون دخالت بانک مرکزی اروپا برای حمایت از اسپانیا، وزیر دارائی آلمان، ولفگانگ شوُیب له Wolfgang Schäuble، طی مصاحبه ای با روزنامه " ولت ام زونتاگ Welt am Sonntag، تأکید نمود، که درخواست کمک جدیدی از اسپانیا نخواهد آمد. " خیر، چنین شایعاتی درست نیستند."

وزیر دارائی آلمان در ادامه توضیح داد، که بسته کمکی به اسپانیا در سطح 100 میلیارد یورو، بمنظور تجدید ساختار سرمایه بانکهای اسپانیایی *2، شامل یک کمک فوری بمبلغ 30 میلیارد یورو هم میشود. نیاز اسپانیا به سرمایه در کوتاه مدت البته، تا این حد زیاد نیست. شویب له Schäuble اضافه کرد: " بهره های بانکی ( برای دریافت وام از سوی اسپانیا)، خیلی بالا هستند، و این باعث نگرانیهای زیادی میشود. اما دنیا به آخر نمی رسد، اگر کشوری ناچار شود، در برخی مزایده های اوراق قرضه های دولتی، چند درصد بیشتر پرداخت کند."

وزیر دارائی آلمان در رابطه با کشور بشدت بدهکار یونان، اکیداً هرگونه عقب نشینی از شرایط فعلی را رد کرده، اعلام نمود: " در برنامه کمک جاری، ( وضعیت یونان) " بسیار مراعات شده " است. این دیگر کمکی نمی کند، که " پیرامون وام بیشتر و یا زمان بازپرداخت طولانی تر"، بحث شود. در اینجا موضوع بر سر" دست و دلبازی نیست". بلکه موضوع عمدتاً این است، که آیا یک روش معقول تری برای یونان وجود دارد، تا طرحهای ریاضتی کنونی عملی گردند. شویب له Schäuble، بخشودگی بدهیهای یونان را، که شامل قرضهای کشورهای حوزه یورو هم گردد، رد کرد.

وزیر دارائی آلمان در همانحال، بحثهای مربوط به خروج یونان از حوزه یورو را، بشدت مورد انتقاد قرار داد. در کنار حزب اتحاد سوسیال مسیحی از بایر CSU، وزیر اقتصاد آلمان فیلیپ روسلر Philip Rösler هم، تردید خود را پیرامون ادامه عضویت یونان در حوزه را بیان کرده، از این طریق، بحث تندی را دامن زده بود. در این میان، وزیر اقتصاد، از سوی نخست وزیر ایالات بایر و رئیس حزب سوسیال مسیحی CSU، هورست زهوفر Horst Seehofer هم، مورد پشتیبانی قرار گرفته است. نخست وزیر بایر در یک مصاحبه با کانال 2 تلویزیون آلمان " چت. د. اف ZDF، در روز شنبه 28 ژوئیه گفت: " من کاملا به فیلیپ روسلر حق میدهم".

فیلیپ روسلر، در مصاحبه ای با رادیو آلمان در روز یکشنبه 29 ژوئیه، اظهارات هفته گذشته خود را تأیید کرد: " من فقط اعلام کردم، که خروج یونان از حوزه یورو، حال دیگر جنبه ترسناک بودن خود را برای بسیاری از کارشناسان، برای حزب لیبرال و برای من از دست داده است." از نظر او خروج یونان از حوزه یورو، خطر بروز تأثیر دومینو را نخواهد داشت. او ضمن اشاره به مکانیزمهای کمک و رفرمهای ساختاری ( در کشورهای بحرانی دیگر) توضیح داد: کشورهایی که اصلاحات ( اقتصادی) را عملی کنند، " میتوانند بر روی همبستگی صد درصد ما حساب کنند."

رئیس اتحادیه های آلمان، پیمان مالی در اروپا را، ناقض قانون اساسی آلمان میداند

اما تحمل بسیاری از آلمانی ها، قبل از همه بدلیل روند تصمیم گیریهایی، که به کمکهای مالی منجر میشوند، آسیب دیده است. رئیس اتحادیه های آلمان DGB، میشائیل زومر Michael Sommer، بشدت نسبت به مشروعیت سیاست نجات یورو از سوی صدراعظم آلمان آنگلا مرکل، ابراز تردید میکند. بگفته او در برابر مجله اشپیگل: " از نظر من سیاست نجات یورو از سوی دولت و پارلمان، دیگر در چهارچوب قانون اساسی قرار ندارد: " این سیاست بطور مشخص، حق پارلمان به تعیین بودجه کشور را از آن سلب میکند. به نظر میشائیل زومر: "پیمان مالی اروپا، در تناقض با اصول تغییر ناپذیر قانون اساسی قرار دارد."*3

طبق نظر رئیس اتحادیه های آلمان، پارلمان آلمان با تأیید پیمان مالی دولت، اختیارات وسیعی را از دست داده، به این وسیله، از حقوق ملی( آلمان) صرفنظر کرده است. میشائیل زومر Michael Sommer در ادامه میگوید: آنگلا مرکل، با همکاران خود در سطح اروپا هم، درست بر همین مبنا، بدون" کنترلی اروپایی براساس مشروعیت دموکراتیک"، عمل میکند.

رئیس اتحادیه های آلمان، همچنین حزب سوسیال دموکرات و سبزها را پیرامون برخوردهای اخیر دراین رابطه، سرزنش کرد: " کسی که حقوق پارلمان آلمان را محدود میسازد، باید به موازات آن، حقوق پارلمان اروپا را تقویت کند. هرکار دیگری، محدود سازی دموکراسی است." اروپای متحد از طریق این نوع سیاست نجات مالی، حقوق( دموکراتیک) مردم را سلب میکند."

وزیر دارائی آلمان، تجزیه بانکهای بزرگ را قابل تصور میداند

پیرامون این که، گسیختگی های بازارهای مالی چه عواقبی برای بانکها خواهد داشت، وزیر دارائی آلمان در پاسخ، دیگر موضوع تجزیه بانکهای بزرگ را غیر قابل تصور نمیداند- برای مثال، تقسیم بانکهای بزرگ به بانکهای تأمین سرمایه، و بانکهایی که به فعالیتهای بانکی معمولی با پس اندازهای مشتریان میپردازند. بگفته وزیردارائی در مصاحبه با روزنامه " ولت ام زونتاگ" Welt am Sonntag: " اگر اثبات گردد، که در اروپا چنین ضرورتی وجود دارد، آلمان طی این راه را به روی خود نمی بندد." ولفگانگ شویب له Wolfgang Schäuble تأکید کرد: البته مشکلات عرصه مالی در آلمان، به موضوع موجودیت بانکهای فراگیرUniversalbanken بستگی ندارد.

فکر مربوط به سیستم بانکهای مجزاTrennbankensystem ، بر این مبنا متکی است، که اگر بانکهای بزرگ با معضلاتی مواجه شوند، بخشهای جداگانه ای، نظیر بانکداری تأمین سرمایه، ساده تر به سرانجام[فرضاً: اعلام ورشکستگی و یا واگذاری) خواهند رسید، بدون اینکه پولهای مشتریان خصوصی بانکها، آسیبی ببینند. این بحث را رئیس حزب سوسیال دموکرات، زیگمار گابریل Sigmar Gabriel، مطرح کرد. درخواست فوق، میتواند در انتخابات آتی نقشی بازی کند.*4
-----
توضیحات

*1- منطور نماینده حزب راست از بایر، این است، که اروپای جنوبی ها، یعنی ایتالیایی ها، اسپانیایی ها، پرتقالی ها و یونانی ها، مردمانی هستند، که همه چیز را طلب میکنند، بدون اینکه حاضر باشند، چیزی هم بپردازند. خلاصه: راحت طلب و بی خیال هستند. این البته قضاوت تقریباً رایج در آلمان در مورد کشورهای اروپای جنوبی است.
"بیمه جامع کاملVollkaskoversicherung "، بنا به تعریف، نوعی از بیمه اتوموبیل است، که همه انواع خسارات وارده را شامل میشود. یک اتوموبیل اجاره ای برای مثال، باید به این طریق بیمه شود. در منبع زیر، توضیحاتی به فارسی را- که تقریباً باید معادل غربی این توضیحات باشد-، میخوانید.
*2- تجدید ساختارسرمایه ای بانکها، نوعی تجدید سازمان شیوه تغذیه مالی یک شرکت، از طریق سهیم ساختن سرمایه گذاران خصوصی در مالکیت آن است؛ از این طریق سهم مالکان اصلی مؤسسه کاهش یافته، اما در مجموع بدلیل اضافه شدن سرمایه آن از طرق دیگر، شرکت بر سر پا نگهداشته میشود.
پس از بروز بحران مالی سال 2007، که بویژه یک بحران بانکی بود، تجدید سازمان سرمایه ای، این اهمیت را کسب کرد، که بانکهای بحران زده، در چهارچوب یک دوره معین، قادر میشدند برای جلوگیری از ورشکستگی، افزایش سرمایه خود را، بکمک قرض از دولت، بانکها و یا مؤسسات دیگر انجام دهند.
*3- منظور از" پیمان مالی" و یا " اتحاد مالی" در اروپای متحد، قراردادی است، که کشورهای حوزه یورو، برای همکاری تنگاتنگ در رابطه با درآمدها و هزینه های دولتی منعقد ساخته اند. هم اکنون بر زمینه بحران بدهیها در حوزه یورو، بحث پیرامون این موضوع هم، رواج یافته است. این پیمان بخشی از قرارداد گسترده ای است، که همه کشورهای اروپای متحد، بجز انگلستان و جمهوری چک، آن را در تاریخ 2 مارس 2012 به امضاء رسانده اند.
این سند مهم اروپایی، " قرارداد پیرامون ثبات، هماهنگی و هدایت در اتحاد اقتصادی و اتحاد پولی" اروپا، کوتاه:“ SKS-Vertrag “نام دارد. این پیمان، همکاری تنگاتنگ کشورهای اروپای متحد را در حوزه سیاست مالی، پیش میکشد. از طریق پیمان مالی، باید حق کنترل بر سیاست مالی داخلی هر کشوری، بخشاً به ارگانهای اروپایی منتقل گردند. هدف از آن، عملی ساختن سیاست وسیع تر انظباط بودجه ای است. به این منظور میبایستی طرفهای قرارداد، حق استقلال در زمینه اتخاذ سیاست بدهیهای خود را، به اروپای متحد واگذار کنند.
http://de.wikipedia.org/wiki/Europ%C3%A4ischer_Fiskalpakt
*4- این سیستم بانکی رایج در آمریکا، انگلستان، فرانسه، ژاپن و حتی ایتالیا است. حزب چپ آلمان هم، تاکنون چندین بار همین درخواست را مطرح کرده است؛ مطمئناً در موارد متعددی و طی سالهای گذشته، همین ایده از سوی کارشناسان و سیاستمداران مختلف عنوان شده است. روزنامه نزدیک به سوسیال دموکراسی، آن را بساده گی به حساب رئیس کنونی حزب سوسیال دموکرات میگذارد. گویا او برای اولین بار اصلاً به این فکر افتاده است!
-----
عنوان اصلی: کشاکش بر سر استراتژی بانک مرکزی اروپا
تاریخ انتشار: 29 ژوئیه 2012- 8 مرداد 2012
-----
پیرامون مقاله بالا
در بحثهای سیاستمداران آلمانی- بویژه بجز آنها که امور را در دست دارند-، مقداری خودنمایی و هوچیگری تاکتیکی هم وجود دارد. اینکه فلان عضو فراکسیون مجلس و یا وزیری از یک حزب کوچک- که اطلاعات مالی و اقتصادی ناچیزی هم دارد-، چه گفت، تعیین کننده نهایی نیست. مهم، تصمیم گیرنده گان اصلی، مشاوران مستقیم دولتی، بانکها و کنسرنهای بزرگ هستند، که بر همه جنبه های مسائل مسلط بوده، چشم اندازهای توسعه در مراکز اصلی سرمایه داری، یعنی آمریکا، ژاپن، چین، و نقش آتی روسیه را مد نظر دارند. از این گذشته، برخی از ابراز نظرات مخالف کنونی، برای آرام کردن رای دهنده گان است. از آن میان نظر میشائیل زومر، رئیس اتحادیه های آلمان.

روند پیدایش و موقعیت کنونی اروپای متحد، قدم به قدم و با اطلاع همگان صورت گرفته است. اتحاد اقتصای، اتحاد پولی و اتحاد مالی کنونی، با همه تبعات آن، محصول چندین قرارداد است. اما جامعه آلمان، برایش ساده نیست، هم از شرایط کنونی، نفع ببرد، و هم برای پرداخت زیانهای آن آماده باشد! آلمان تنها کشوری است، که از اتحاد پولی یعنی ایجاد پول واحد اروپایی، وسیعاً نفع برده است. بیکاری در این کشور بسیار پایین آمده، در حالیکه، در سطح اروپا رشد کرده است!

در کنار این مسئله، هر چه اتحاد اروپا تحکیم گردد، بهمان میزان باید اختیارات کشوری، به نهادهای اروپایی واگذار گردند. دراینجا اما، تضاد منافع بخشهای معینی از جامعه عمل کرده، کسی به اختیار حاضر نیست، به آن گردن بگذارد. آقای میشائیل زومر، رئیس اتحادیه های آلمان، که به موضعی ناسیونالیستی غلطیده، چنان از حقوق ملی صحبت میکند، که گویا در اوائل قرن بیستم قرار دارد. او باید به این سوال پاسخ دهد، وقتی کالاهای آلمانی بخش اعظم بازارهای اروپایی را به زیر سلطه خود گرفته اند، چرا از به خطر افتادن منافع ملی دیگران نگران نشده است؟ صادرات آلمان به کشورهای اروپای متحد، امروزه 50% کل صادرات این کشور را شامل میگردد. او باید بهتر از هر کسی بداند، این، دلیل اصلی کاهش شدید نرخ بیکاری در کشور او است.

کشمکشهای سیاسی و حقوقی در سطح " روبنا"، شاهدی است بر اینکه، تغییرات اقتصادی، فوراً مورد پذیرش جامعه واقع نشده، بلکه غلبه فرهنگ و روبنای ضروری آن، خود دوره معینی را شامل میگردد. نزاع طبقات، گروههای شغلی و بخشهای مختلف جامعه، که منافعی کم یا زیاد در یک تحول " زیربنا" یی دارند، به پروسه تحولات اقتصادی تعلق داشته، در تحلیل نهایی، بازیگران اصلی، جامعه را قانع خواهند کرد، که طی این روند، اجتناب ناپذیر است!