جمعه، بهمن ۰۶، ۱۳۹۱

انتقال تدریجی بخشی از ذخایر طلای آلمان به این کشور

 
 
منبع: روزنامه آلمانی زود دویچه چایتونگ Süddeutsche Zeitung
ترجمه: اکبر تک دهقان
6 بهمن 1391- 25 ژانویه 2013
 
آلمان، طلای بسیار زیادی در اختیار دارد، اما بخش اعظم آن در خارج از این کشور قرار دارد. حال این وضعیت تغییر میکند: بزودی بانک مرکزی آلمان 674 تن طلا را، دیگر در پاریس و لندن نگهداری نمیکند، بلکه آن را به فرانکفورت منتقل میسازد - آشکارا بیش از آنچه تاکنون اعلام شده بود. به این ترتیب، این بانک خواست منتقدان خود را اجابت میکند. دیگران اما سوال میکنند: دولتها اصلا چرا هنوز هم به ذخایر طلا نیازمند هستند.
------- 
بانک مرکزی آلمان، دست به انتقال 674 تن طلا از ایالات متحده آمریکا و فرانسه به آلمان میزند. این بانک قصد دارد، حجم طلای موضوع انتقال به آلمان را، در ساختمان این بانک در فرانکفورت حفظ کند. به این وسیله، در آینده، نیمی از ذخایر طلای آلمان در فرانکفورت نگهداری خواهد شد.
 
موضوع ذخایر طلای آلمان، موجب بحث گسترده ای شده بود- از آنجا که بزرگترین بخش این ذخایر در خارج از آلمان و در نیویورک، پاریس و لندن نگهداری میشد. نماینده گانی از پارلمان آلمان نظیر پتر گاووایلر Peter Gauweiler از حزب سوسیال مسیحی [CSU، محافظه کار، از ایالت بایرن و متحد دولت کنونی]، مداوماً خواهان انتقال طلای این کشور به آلمان بودند. اخیراً، دیوان عالی قضایی آلمان به بانک مرکزی این کشور هشدار داده بود، که ذخایر طلای خود را بهتر تحت کنترل درآورد. بانک مرکزی آلمان، اکنون دست به تغییر روش انبارداری ذخایر خود میزند.
 
تا سال 2020، باید تدریجاً 300 تن طلا از بانک مرکزی آمریکا و 374 تن طلا از پاریس، به آلمان منتقل گردند. ارزش بازار این میزان طلا هم اینک، در مجموع 27 میلیارد یورو است.
 
فرانکفورت، در آینده مهمترین محل نگهداری ذخایر طلای آلمان خواهد بود. به این ترتیب، نیمی از ذخایر طلای آلمان در شهری که بانک مرکزی در آن مستقر است، قرار خواهد داشت. هم اکنون این میزان شامل 31% میگردد. 45% از ذخایر طلای آلمان در شهر نیویورک نگهداری میشوند، که این به سطح 37% کاهش خواهد یافت. از مجموع ذخایر طلای آلمان، 13% آن در لندن حفظ میشوند، که در همان محل باقی خواهند ماند.*1 در فرانسه اما، دیگر طلایی از آلمان باقی نخواهد ماند. دلیل آن از دید بانک مرکزی آلمان این است، که در پاریس دیگر این امکان موجود نیست، که از طریق طلا، ارزهای خارجی [نظیر دلار و پوند] تهیه شوند- از آنجا که در فرانسه هم، ارز یورو رایج است.*2
 
کشور آلمان بعد از ایالات متحده آمریکا، دومین حجم بزرگ طلای جهان را در اختیار دارد. بنا به آخرین آمار بانک مرکزی آلمان، این کشور دارای 3.396 تن طلا است. سهم سرانه در آلمان از میزان طلای این کشور در حال حاضر، اندکی بیش از 40 گرم است؛ مقداری  که هم اکنون دارای ارزشی معادل 1700 یورو است.
 
اینکه ذخایر طلای آلمان- نظیر کشورهای دیگر- در خارج هم نگهداری میشود، دارای دو دلیل است: در شرایط پس از جنگ دوم جهانی، کشور آلمان بلحاظ اقتصاد معجزه گر خود،*3 قادر به جمع آوری حجم عظیم دلار از طریق صادرات  گشت. این کشور به این ترتیب این امکان را داشت، که دلارهای خود را در بانک مرکزی آمریکا، با طلا تعویض کند.*4 علاوه بر این، در دوران جنگ سرد این وحشت غلبه داشت، که ممکن است کشمکش میان شرق و غرب اوج بگیرد. شهر فرانکفورت [مرکز بانک مرکزی آلمان] تنها در فاصله 130 کیلومتری مرز آلمان شرقی قرار داشت- از نظر برخی [از سیاستمداران و نظامیان، این شهر] بیش از حد برای سربازان کشورهای بلوک شرق قابل دسترس بود. *5 بهمین دلیل، اینهمه طلای آلمان تا به امروز، در اعماق مانهاتان Manhattan و پشت دیوارهایی به ضخامت یک متر در زیرزمین های این بانک قرار دارند.
 
کشورهای جهان فلزات قیمتی را انبار میکنند، تا در صورت نیاز سیاست پولی خود، از این طریق، ارزهای کشورهای دیگر را خریداری کنند. علاوه بر آن، طلای موجود باید کمک کند، که مردم به ارز کشور خود اعتماد کنند. منتقدان به بانک مرکزی آلمان به اینجهت ایراد گرفتند، که طلای موجود در خارج از آلمان، بعنوان وسیله ای بمنظور ایجاد اعتماد برای پول کشور، بی ارزش است.*6 آنها به بانکهای مرکزی کشورهای دیگر اعتماد ندارند، و حتی ممکن میدانند، که طلاهای آلمان، دیگر در زیرزمینهای بانک مرکزی آمریکا نباشند. [در فیلمی از Bruce-Willis تحت عنوان: "حالا راحت به آهستگی بمیر"، زیرزمین بانک مرکزی آمریکا، مورد دستبرد واقع میشود]
 
در واقعیت هم، مسئولین بانک مرکزی آلمان، از سال 2007 دیگر از اطاقهای گاوصندوقهای بانک مرکزی آمریکا دیدن نکرده اند.*7 دولت آمریکا تنها سالی یک بار میزان ذخایر طلای آلمان در این کشور را طی نامه ای به این دولت اطلاع میدهد. بنا به اطلاع مدیران بانک مرکزی، بخشی از شمش های طلای آلمان حتی در دهه 50 میلادی در کشور کنگو [دموکراتیک] حفظ میشدند، که در مقطع فوق، هنوز مستعمره بلژیک محسوب میگشت.*8
 
در ایالات متحده آمریکا هم، نسبت به بانک مرکزی آمریکا بی اعتمادی بوجود آمده است. سناتور راست جمهوریخواه رن پاول Ron Paul و دیگران، در سال گذشته مسئولین بانک مرکزی را وادار ساختند، ذخایر طلای موجود در این بانک را مورد بررسی قرار دهند.*9 اگر خبر لوس آنجلس تایمز Los Angeles Times در این رابطه درست باشد، تکنیسین ها چندین شمش طلا را با مته سوراخ کردند، تا کیفیت آنها را آزمایش کنند. این روزنامه از قول یکی از مدیران بانک مرکزی نقل میکند، که عاقبت اثبات شد، که در کیفیت طلای موجود در این بانک تصرفی صورت نگرفته است. بانک مرکزی آلمان هم طی مصاحبه ای مطبوعاتی در روز چهارشنبه این هفته [16 ژانویه] اعلام کرد، که میزان خلوص طلاهای این بانک را، با اشعه رونتگن مورد آزمایش قرار داده است.
 
انتقال طلا از نیویورک و پاریس به فرانکفورت، میتواند [نظیر یک فیلم سینمایی]  هیجان ساز گردد. هزینه های بیمه و امنیت ترانسپورت، میتوانند بسیار بالا باشند.*10 از این رو برخی از ناظران سوال میکنند، که آیا اصلا این هزینه ها ضروری هستند. بانک مرکزی آلمان در مورد ترانسپورت طلا و هزینه های مربوطه هیچ چیزی نمیگوید.*11 مؤسسات مدیریت دارایی ها نظیر شرکت بزرگ پیمکو Pimco علاوه بر این اضافه میکنند، که بیرون کشیدن ذخایر طلای آلمان از بانکهای مرکزی در خارج، میتواند بعنوان علامتی فهمیده شود، که بانکهای مرکزی دیگر به یکدیگر اعتماد ندارند.*12
 
------------------------------------------
توضیحات مترجم
 
*1- انگلستان یکی از 27 کشور تشکیل دهنده اروپای متحد، اما جزء حوزه یورو، که متشکل از 17 کشور است نمی باشد. از این رو در این کشور، هنوز پوند انگلیس پول رایج است. وقتی دولت آلمان در بانک مرکزی انگلیس ذخیره طلای خود را حفظ میکند، این همچنین به معنای ذخیره پوند انگلیس است، که در معاملات بازار داخلی انگلیس، بدون هزینه های اضافی قابل استفاده است.
 
در سال 2002، دولت انگلستان هزینه های نگهداری طلاهای خارجی در گاوصندوقهای بانک مرکزی خود را، بیکباره افزایش داد. از این رو، دولت آلمان هم 940 تن طلای خود را از این کشور به انبارهای خود در فرانکفورت- که هنوز جای کافی برای ذخیره طلا وجود داشت-، منتقل ساخت.
 
*2- طلا در سیستم مالی، شکلی از پول یعنی معادل کالا [یا معادل ارزش] است. اگر دولتی دست به تهیه و انبارکردن طلا میزند، در واقع دست به تهیه و نگهداری ارزهای مهم نظیر دلار، یورو، ین، فرانک سوئیس و پوند انگلیس زده است. این البته جدا از نیازهای یک جامعه و اقتصاد به طلا بعنوان یک ماده اولیه مورد مصرف در صنایع و یا ساخت زینت آلات است. طلاهای آلمان در بانک مرکزی آمریکا در نیویورک، همان ارز دلار در شکل فلز طلا است. با این تفاوت که نوسانات نرخ آن، مستقیماً به نرخ بهره بانکی برای سپرده های پولی و یا نرخ دلار پیوند نخورده، بلکه تا حد معینی همچنین با میزان تقاضای بازار برای تولیدات صنعتی و یا زینت آلات هم رابطه پیدا کرده است. از مقطع گسترش صنایع کامپیوتر، صنایع فضایی، صنایع پزشکی مدرن، صنایع نانویی و قطعات ویژه ابزارهای تولید انرژی پاک، مصرف طلا بعنوان ماده اولیه در صنایع گسترش یافته، به همان میزان، اهمیت آن بمثابه وسیله ای معادل ارزهای رایج کمتر شده است.
 
براساس واقعیات جاری، امروزه دیگر قیمت طلا قادر به ایجاد تغییرات جدی در قیمت ارزها و یا نرخ بهره های بانکی نیست. اما قیمت طلا همچنان از نرخ ارزهای مهم و نرخ بهره های بانکی تأثیر میگیرد. البته آینده موقعیت طلا هنوز کاملا روشن نیست. اگر فلز طلا در تولیدات صنعتی گران قیمت و جدید وسیعاً مورد نیاز واقع شود، قیمت آن هم سریعاً افزایش یافته، به این دلیل، تأثیرگذاری آن بر قیمت ارزهای مهم نمیتواند غیرممکن تلقی گردد.
 
در عبارت فوق در بالا، انتقال طلای آلمان از فرانسه، با عدم وجود ارز خارجی  در این کشور توضیح داده میشود. البته این تنها به این معنی است، که پول رایج در فرانسه، که در پرداختهای خارجی دولت و شرکتهای آلمانی در این کشور بکار میروند، نظیر آلمان، یورو است. در حالیکه در آمریکا و انگلستان، پرداختهای این دولت و شرکتهای آلمانی، به دلار و پوند صورت میگیرند.
 
*3- توصیف "اقتصاد معجزه گر" برای شرایط رشد اقتصادی پس از جنگ دوم جهانی در آلمان، یک خودستایی و تحریف واقعیت است. کشور آلمان طی جنگ دوم جهانی، از یک طرف به ویرانه ای مبدل شده بود، که نظیر هر ویرانه ای، باید از نو ساخته میشد. از سوی دیگر نیروی کار این کشور، طی یک قرن گذشته به قدرت بارآوری بسیار زیادی دست یافته، و بازارهای نیرومندی در جهان برای کالاهای صنعتی ساخت آلمان بوجود آمده بودند. به این عوامل بنیادی زمینه های رشد اقتصادی، کمکهای مالی هنگفت دولت آمریکا در چهارچوب "طرح مارشال"، عضویت در ناتو [یعنی بازار برای صنایع نظامی آلمان!] و جامعه اروپا [یعنی بازار برای کالاهای صنعتی آلمان!]، و محرک اجباری رقابت با جمهوری دموکراتیک آلمان و شوروی را اضافه کنیم. در اینصورت از دلایل ظهور این به اصطلاح "اقتصاد معجزه گر"، هر چه بیشتر مطلع میگردیم. بخش بزرگی از رشد قدرت بارآوری کار و بازار برای کالاهای آلمانی، خود نتیجه جنگهای اول و دوم جهانی است، که در تاریخ رشد سرمایه داری آلمان، نظیر عنصر مرکزی سیاست اقتصادی این کشور کارکرد داشته است. اصطلاح "اقتصاد معجزه گر"، این حقایق و دلایل متعدد دیگر سهیم در رشد اقتصادی آلمان پس از جنگ را، صاف و ساده می پوشاند.
 
*4- حجم عظیم طلای آلمان، از یک طرف بعلت قدرت و موقعیت صادراتی آلمان در جهان پس از جنگ دوم جهانی، و از سوی دیگر، حضور گسترده آن در بازارهای قاره آمریکا بطور خاص، ناشی شده است. بنا به روال امور بانکی، هر میزان پولی که به هر حسابی در هر بانکی در یک کشور ارسال میگردد، در نزد بانک مرکزی کشور فوق، بمعنای ایجاد یک حساب مثبت برای دریافت کننده [در همانحال: بانک مرکزی کشور شهروندان ارسال کننده] محسوب میگردد. حال هر کجا که یک طرف آلمانی طلبکار است، این بمعنی طلبکار شدن بانک مرکزی آلمان از بانک مرکزی مقابل، و در این مثال، بانک مرکزی آمریکا است. در تمام این سالها، بانک مرکزی آلمان از طرف بدهکار یعنی بانک مرکزی آمریکا، عمدتاً بجای دلار طلا دریافت کرده است! از این طریق، حجم طلای این بانک در آمریکا به این میزان سنگین رشد کرده است.
 
البته دلایل اقتصادی، یعنی حفظ بازار آمریکا برای کالاهای آلمانی و دلایل سیاسی، یعنی تحکیم قدرت جهانی آمریکا در برابر شوروی هم به این وضعیت کمک کرده، حفظ این میزان طلا را در آمریکا موجب شده اند. موارد مهم دیگری، نظیر ایجاد اعتماد مالی برای بانک مرکزی آمریکا، و اینکه ممکن است روزی بازهم طلا به هر دلیلی اهمیت سابق را بیابد، نقش ایفا کرده اند. امروزه اما رواج پول یورو، نیاز به دلار را در مناسبات بین المللی کاهش میدهد. از این رو، احتمالا از این پس، آلمان از هر فرصتی برای فروش طلای خود در این کشور در بازار داخلی آمریکا، استفاده خواهد کرد. از این طریق بتدریج حجم طلای آلمان در نزد بانک مرکزی آمریکا، به پایین کشیده خواهد شد. این احتمال ثانوی است، که برای عرضه طلا به بازار در چهارچوب توافقات بانکهای مرکزی اروپا، طلایی که از فرانسه به آلمان منتقل میگردد، بفروش برسد.
 
توسعه تکنولوژیهای جدید، که طلا در تولیدات ناشی از آنها، هرچه بیشتر کاربرد پیدا میکند، مقدم بر همه در آمریکا صورت میگیرند- برای نمونه صنایع کامپیوتر و صنایع نانویی. اینهم بازاری برای فروش احتمالی ذخایر طلای آلمان در آمریکا است.
 
*5- اینکه چنین استدلالی، حقیقتاً دارای پایه های واقعی است، میتواند مورد تردید قرار بگیرد. چطور میتوان موضوع جنگ سرد و خطر احتمالی درگیری نظامی در داخل آلمان غربی را، به موضوع طلا پیوند داد! اگر کار به تصرف خاک آلمان غربی از سوی شوروی میکشید، در اینصورت خسارات آن چندین برابر بیش از غارت طلای موجود در فرانکفورت می بود. اگر در انتهای چنین جنگ فرضی هم، یک پیمان صلح به امضاء میرسید، که باید به امضاء میرسید، پس طلاهای فرضاً غارت شده آلمان غربی هم، دوباره به این کشور بازگردانده میشدند.
 
این احتمال نزدیک به یقین است، که دولت آمریکا و احزاب محافظه کار آلمانی، خود در ایجاد این وحشت در جامعه آلمان غربی، آگاهانه نقش ایفا کرده اند. یعنی ترس از غارت طلای آلمان در اثر حمله شوروی!
 
پس از جنگ دوم جهانی، دلار ارز رسمی بین المللی گشته، و نرخ آن به میزان معینی از طلای موجود در بانک مرکزی آمریکا پیوند می خورد. از این رو، هر چه طلای بیشتری در بانک مرکزی آمریکا انبار میشد، به همان میزان قدرت و نقش دلار، و این بنوبه خود، یعنی نقش سیاسی فائقه آمریکا در میان متحدین آن و در جهان تقویت میگشت. سیستم برتون وودز Bretton-Woods-System، درست همین قائده را تنظیم کرده بود. در چهارچوب این سیستم، از سال 1944 تا سال 1976، استاندارد "طلا- دلار"، بعنوان نظم حاکم بر نرخ برابری ارزهای جهان مقرر میگردد.
 
*6- پس اگر بانک مرکزی یک کشور، حجم زیادی طلا در گاوصندوقهای خود انبار کند، ارز این کشور از اعتماد بیشتر بازارهای مالی برخوردار میگردد. در اینصورت، سیاست حفظ طلاهای آلمان در کشورهایی نظیر آمریکا و انگلستان و فرانسه، بطور محسوسی تأثیر معینی در تأمین ثبات ارزهای این کشورها داشته است.
 
*7- روشن نیست علت عدم بازدید نماینده گان بانک مرکزی آلمان از ذخایر طلاهای این کشور پس از سال 2007 تاکنون چه بوده است؟ آیا بانک مرکزی آمریکا، دیگر اجازه بازدید به نماینده گان بانک مرکزی آلمان را  نداده است، و یا اینکه دلایل فنی در این موضوع نقش داشته اند؟
 
*8- طی سالهای 1953 تا 1957، بخشی از ذخایر طلای آلمان- آنطور که هم اکنون روشن شده است-، در بانکی متعلق به بلژیک در شهر کینشازا  Kinshasa، پایتخت کنونی جمهوری دموکراتیک کنگو، انبار شده بود. در این تاریخ، این کشور مستعمره بلژیک محسوب میگردید.
 
دولت آلمان در مقطع فوق، بخشی از ذخایر طلای ناشی از معاملات بین المللی خود را نزد بانک تسویه حسابهای بین المللی (die Bank für Zahlungsausgleich (BIZ، که مرکز آن در شهر بازل Basel سوئیس است، باقی گذارده بود. این بانک اما از آنجا که خود دارای امکانات نگهداری ذخایر طلا نیست، ذخایر طلای متعلق به آلمان را از طریق یک بانک سوئیسی واسطه، به بانکی بلژیکی در کینشازا واگذار کرده بود، که این میزان طلا در سال 1957 به آلمان غربی منتقل میگردد.
 
*9- "بی اعتمادی" سناتورهای راست جمهوریخواه نسبت به کیفیت طلاهای موجود در بانک مرکزی آمریکا، در عین حال، نوعی قرولند و بهانه جویی علیه دولت باراک اوباما است! از دید آنها، باراک اوباما مشغول حیف و میل کردن اموال دولتی، از طریق بهبود سیستم تندرستی و بیمه بیکاران و سیاست حفظ محیط زیست است. از این رو برای فضاسازی علیه دولت او، این شبهه را در سال 2011 رواج  دادند، که گویا دولت اوباما نسبت به حفظ کیفیت طلاهای این کشور، مرتکب اهمال کاری شده است. هرگونه اهمال کاری احتمالی در این زمینه، باید در دولت گذشته، یعنی دولت جرج دبلیو بوش و حکومت خود جمهوریخواهان طی سالهای 2000 تا 2008، صورت گرفته باشد.
 
*10- در منابعی، از هزینه های میلیاردی ناشی از ترانسپورت طلا و بیمه آن از آمریکا به فرانکفورت سخن رفته است. مفسرین و رسانه های نزدیک به سوسیال دموکراسی، تمایلی به انتقال طلای موجود در آمریکا به داخل آلمان ندارند: از یک طرف، آنها نمیخواهند در شرایط کنونی، هزینه ای سنگین و غیرضروری به گردن گرفته شود. از سوی دیگر آنها احتمالا مایل نیستند موضع بانک مرکزی آلمان- که معمولا به سیاستهای اقتصادی محافظه کارانه تمایل دارد-، با نشستن بر حجم عظیمی از طلا قوی تر شود؛ طوری که سوسیال دموکراتها دیگر نتوانند حریف سیاست پولی این بانک شوند! به این اضافه کنیم، صنایع آلمان [یعنی: سوسیال دموکراسی و اتحادیه های کارگری!] با بروز کمترین تلاطمی در صادرات خود به بازار آمریکا، بشدت ضربه خواهند دید. از این رو نباید هیچ اقدامی که مراکز مالی و سیاسی آمریکا را عصبی کند، صورت بگیرد. علاوه بر این، وجود حجم بزرگی از طلای آلمان در نزد بانک مرکزی آمریکا، نوعی همکاری برای حفظ ثبات دلار، از این طریق، حفظ ثبات روال کنونی  صادرات آلمان به بازار آمریکا هم محسوب میگردد.
 
سوسیال دموکراسی و بسیاری از کارشناسان در آلمان، عموماً از اتخاذ تصمیمات تند و تیز و تنش زا حمایت نمیکنند. برای مثال آنها احتمالاً نمیدانند، اگر بیکباره، ذخایر طلای انبار شده در بانک مرکزی آلمان، از 31% کل ذخایر طلای این کشور به 100% افزایش یابد، این برای نرخ یورو و یا طلا در بازارهای اروپا چه عواقبی خواهد داشت. آنها احتمالاً نگرانند، اگر بیکباره کارمندان و مسئولین این بانک، با 69% بیش از حجم کنونی طلا در این بانک مواجه شوند، آیا قادر به کنترل و اداره آن، حتی قادر به حفظ امنیت آن در شهر فرانکفورت خواهند بود یا خیر؟ به همین دلیل، فعلاً قرار شده تا سال 2020، از حجم کل ذخایر طلای این کشور، 29% دیگر از فرانسه و نیویورک، در مجموع 674 تن به فرانکفورت منتقل شده، به این ترتیب، 50% از ذخایر طلای این کشور در داخل آلمان نگهداری شود. پس از سال 2020، همچنان 37% از کل ذخایر طلای این کشور در نیویورک و 13% بقیه در لندن باقی خواهند ماند.
 
*11- طبق اعلام روزنامه، بانک مرکزی آلمان در مورد هزینه های انتقال طلا از آمریکا به فرانکفورت چیزی نمیگوید. دلیل آن احتمالا این است، که از یک طرف این بانک نمیخواهد با اعلام هزینه های سنگین، مخالفین انتقال طلا را تحریک کند و از سوی دیگر، مایل نیست دست خود را برای همیشه در پوست گردو بگذارد. این بانک نمیخواهد راه را برای انتقال ذخایر طلا از آمریکا به آلمان بدلایل احتمالی سیاسی، مالی و یا مصارف صنعتی، بطور قطعی ببندد. اگر برای دولت آلمان، فروش طلا در بازارهای داخلی اروپا بصرفه شود، باید قادر شود، دست به انتقال باقیمانده طلای خود از آمریکا به آلمان بزند.
 
*12- این ادعای مؤسسه مزبور، البته با ابزارهای مالی و یا اقتصادی قابل تحقیق و اثبات نیست. اما اینکه مؤسسه مزبور در این رابطه از موقعیت بانک مرکزی آمریکا دفاع میکند، قابل اثبات است!
 
-------------------------------------   
 
برخی اطلاعات مهم و مرتبط با موضوع بالا
 
 
در سال 2011 بترتیب کشورهای چین با استخراج 355 تن، استرالیا با استخراج 270 تن، آمریکا با استخراج 237 تن، روسیه با استخراج 200 تن، آفریقای جنوبی با استخراج 190 تن، پرو با استخراج 150 تن، کانادا با استخراج 110 تن، اندونزی با استخراج 100 تن، گانا با استخراج 100 تن و ازبکستان با استخراج 90 تن، ده کشور جهان با بیشترین میزان استخراج طلا را تشکیل میداده اند. در دوره فوق، مجموعاً 2.700 تن در کل جهان طلا استخراج شده، و منابع مشخص شده نیز، به 51 هزار تن تخمین زده میشود. براساس اطلاعات فعلی، طی تمام تاریخ بشر تاکنون، 170 هزار تن طلا استخراج شده، که از این مقدار 19% یعنی 35.750 تن، هم اکنون در نزد بانکهای مرکزی جهان نگهداری میشود.
 
آخرین قیمت یک کیلوگرم طلا، به 40083،55 یورو، و 53630،65 دلار بالغ گردیده است.
 
صندوق بین المللی پول همراه با 10 کشور زیر، بر اساس اطلاعات  das World Gold Council - سازمان حرفه ای مالکان معادن طلا در جهان، مستقر در لندن-، هم اینک بالاترین میزان ذخایر طلای جهان را در اختیار دارند:
 
1- ایالات متحده آمریکا: 8.133،5 تن. 75،4% از ارزش کل ذخایر ارزی این کشور در خارج، از طلا تشکیل شده است.
 
2- آلمان: 3.396،0 تن. 72،4% از ارزش کل ذخایر طلای این کشور در خارج، از طلا تشکیل شده است.
 
دولت آلمان تلاش کرد طی سالهای 2003 تا 2008، از طریق بانک das Central Bank Gold Agreement، بمیزان زیادی طلا وارد بازار کند. اما بانک مرکزی این کشور در این اقدام، چندان موفق نبوده است. 
 
3- صندوق بین المللی پول: 2.814,0 تن.
 
4- ایتالیا: 2.451،8 تن. 72% از ارزش کل ذخایر ارزی این کشور در خارج، از طلا تشکیل شده است.
 
5- فرانسه: 2.435،4 تن. 71،6% از ارزش کل ذخایر ارزی این کشور در خارج، از طلا تشکیل شده است.
 
6- چین: 1.054،1 تن. 1،7% از ارزش کل ذخایر ارزی این کشور در خارج، از طلا تشکیل شده است.
 
این کشور از سال 2003 تا 2009 بمیزان 454 تن و در سال 2010 هم 200 تن طلای جدید به ذخایر خود اضافه کرده است. ناظرین این اقدام را با روند رشد اقتصادی این کشور مرتبط میسازند.
 
7- سوئیس: 1.040،1 تن. 11،5% از ارزش کل ذخایر ارزی این کشور در خارج، از طلا تشکیل شده است.
 
برای کشور سوئیس با جمعیت 7.6 میلیون نفر، این میزان از ذخایر طلا، بسیار بالا است. این کشور در سالهای گذشته، بخشی از ذخایر طلای خود را فروخته است.
 
8- روسیه: حداقل 934,9 تن. 9،6% از ارزش کل ذخایر ارزی این کشور در خارج، از طلا تشکیل شده است.
 
بانک مرکزی این کشور در سال 2007 بمیزان 70 تن، در سال 2009  بمیزان 100 تن، در سال 2010 بمیزان 120 تن و در سال 2011 بمیزان 100 تن طلا خریده است.
 
9- ژاپن: 765،2 تن. 3،2% از ارزش کل ذخایر ارزی این کشور در خارج، از طلا تشکیل شده است.
 
10- هلند: 612،5 تن. 59،8% از ارزش کل ذخایر ارزی این کشور در خارج، از طلا تشکیل شده است.
 
این کشور هم در سالهای اخیر از طریق بانک das Central Bank Gold Agreement، مقادیری از طلای خود را وارد بازار ساخت.
 
11- هندوستان: 557،7 تن. 10% از ارزش کل ذخایر ارزی این کشور در خارج، از طلا تشکیل شده است.
 
یک سوم تقاضای بازار جهانی  برای زینت آلات طلایی، متعلق به بازار داخلی هندوستان است.
 
از اطلاعات بالا قابل استخراج است، که بجز ژاپن، سایر کشورهای صنعتی نیرومند نظیر هلند، فرانسه، ایتالیا، آلمان و آمریکا، از میزان 59،8% تا 75،4% از ذخایر ارزی خود را در خارج، در شکل طلا نگهداری میکنند. در حالیکه همین نرخ در مورد چین بمثابه ششمین کشور بزرگ دارنده ذخایر طلا، تنها: 1،7%، و در مورد ژاپن بمثابه نهمین کشور بزرگ دارنده ذخایر طلا، تنها: 3،2% از مجموع حجم ذخایر ارزی خارج از کشور آنها را شامل میگردد. مطمئناً بررسی دقیق دلائل این تفاوتها، مسائل مهمی را در زمینه نوع و تاریخ توسعه اقتصادی و پولی این کشورها روشن میسازد.
 
18 کشور اروپای متحد، با تأسیس بانک Central Bank Gold Agreement  Dasمتعهد شده اند، که در مجموع، سالانه حداکثر 400 تن طلا را وارد بازار کنند. از این طریق باید از یک طرف، فروش کنترل شده طلا صورت گیرد، از سوی دیگر، قیمت طلا در بازارهای جهانی دچار بی ثباتی نگردد. هم اینک بانک بالا با عنوان شماره  و یا مرحله "3"، و از سال 2009 آغاز بکار کرده است.
 
در دوره های بحرانی، هنوز هم بسیاری، برای حفظ ارزش دارائی های خود به خرید طلا روی می آورند. در سال 2012، بسیاری از سرمایه گذاران به خرید طلا دست زدند و این معاملات، قیمت طلا در بازارهای بین المللی را تا حدود 8% افزایش داد.
 
اطلاعات مربوط به میزان کل حجم طلای 10 کشور و صندوق بین المللی پول، از منبع زیر و منتشره  در تاریخ 23 اکتبر 2012 ، اخذ شده است.
اطلاعات مربوط به سهم طلا در کل ارزش ذخایر ارزی کشورها در خارج، از منبع زیر که بتاریخ جدید تر، یعنی 22  دسامبر 2012 مربوط است، اخذ شده است.
-------------------------
 
محتوای مقاله، دیدگاه مترجم را منعکس نمیکند. اطلاعات موجود در بخش توضیحات، از سوی مترجم و با دقت لازم، از منابع مختلف جمع آوری شده اند.
قسمت کوتاهی از آغاز پاراگراف دوم، همچنین  پاراگراف کوچک آخر مطلب، بعلت شوخی بیمزه و بیان غیرجدی، ترجمه و منتقل نشده است.

عنوان اصلی مقاله: بانک مرکزی آلمان 670 تن طلا را به فرانکفورت منتقل میسازد.
تاریخ انتشار مقاله: 27 دی 1391- 16 ژانویه 2013
نویسنده گان:  Bastian Brinkmann und Jannis Brühl 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر